والي عشق
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم : بزرگترین اشتباه ؟ گفت عاشق شدن ... گفتم :بزرگترین شکست ؟ گفت : شکست عشق ... گفتم :بزرگترین درد ؟ گفت :از چشم معشوق افتادن ... گفتم :بزرگترین غصه ؟ گفت :یک روز چشم های معشوق را ندیدن ... گفتم : بزرگترین ماتم ؟ گفت :در عزای معشوق نشستن ... گفتم :زیباترین لحظه ؟ گفت :در کنار معشوق بودن ... گفتم :بزرگترین رویا ؟ گفت :به معشوق رسیدن ... پرسیدم :بزرگترین آرزوت ؟ اشک تو چشاش جمع شد و گفت : مــــــــــــــــــــرگ ... چقدر جلو آینه با خودم حرف زدم ...! برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد
۲- اگر دکتر به شما ۳ قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت ۱ قرص بخور چقدر طول میکشد تا تمام قرصها خورده شود ؟ ۳- من ساعت ۸ شب به رختخواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که ۹ صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟ ۴- عدد ۳۰ را به نیم تقسیم کنید وعدد ۱۰ را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می آید؟ ۵- مزرعه داری ۱۷ گوسفند زنده داشت تمام گوسفند هایش به جز ۹ تا مردند چند گوسفند زنده برایش باقی مانده است؟ ۶- اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟ ۷- فردی خانه ای ساخته که هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیک میشود این خرس چه رنگی است؟ ۸- اگر ۲ سیب از ۳ سیب بردارین چند سیب دارید؟ ۹- حضرت موسی از هر حیوان چند تا با خود به کشتی برد؟ ۱۰- اگر اتوبوسی را با ۴۳ مسافر از مشهد به سمت تهران برانید و در نیشابور ۵ مسافر را پیاده کنید و ۷ مسافر جدید را سوار کنید و در دامغان ۸ مسافر پیاده و ۴ نفر را سوار کنید و سرانجام بعد از ۱۴ ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست ؟ ----------------------------------------------------------- ارزیابی تست براساس تعداد جوابهای نادرست سطح ۷تا و بیشتر دانش اموز دبستان ۵ تا دانشجو ۲-۳ استاد دانشگاه ۱ مدیران ارشد . . . . . پاسخ تست ها ۱- تمام ماهها حداقل ۲۹ روز را دارد ۲- یک ساعت (شما یک قرص را در ساعت ۱ و دیگری را درساعت ۱/۵ و بعدی را در ساعت ۲ می خورید) ۳- ساعت کوکی نمیتواند شب و روز را تشخیص دهد پس به اولین ساعت ۹ که برسد زنگ میزند که ساعت ۹ شب است ۴- حاصل ۷۰ است ( تقسیم بر نیم معادل ضرب در ۲ است) ۵- او ۹ گوسفند خواهد داشت ۷- سفید چون خانه ای که هر چهار دیوارش رو به سمت جنوب پنجره داشته باشد باید در نوک قطب جنوب باشد ۸- همان۲ سیب ۹- هیچ( حضرت نوح بود نه حضرت موسی ) ۱۰- خوب خودتونید دیگه( نام خودتان)
۱- بعضی از ماهها ۳۰ روز دارند بعضی ۳۱ روز چند ماه ۲۹ روز دارد تست هوش : باید پس از خواندن هر سوال در عرض فقط ۵ ثانیه به آن جواب درست را بدهید در پایان تعداد پاسخهای درست شما ضرب در ۱۰ میشود و میزان درصد آی کیو شما را نشان میدهد (آسانی سوالات شما را گول نزند !!!)
برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد
رز زيباييست پس دوستم دارد برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد
برایت از طلا تختی مسیری رو به خوشبختی برایت عمر نوحی را وقاری همچو کوهی را برایت صبر ایوبی حیاتی مملو از خوبی برایت شاد بودن را فقط آزاد بودن را صداقت را رفاقت را محبت را شرافت را دعا کردم ..... برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد طولاني ترين بوسه جهان : زن و شوهر تایلندی اکاچای و لاکسانا تیرانارات ( Ekkachai and Laksana Tiranarat ) پس از نگه داشتن لب های خود به مدت ۴۶ ساعت و ۲۴ دقیقه برای جشن روز والنتاین در مسابقه طولانی ترین بوسه در شهر پاتایا ( PATTAY ) توانستند رکورد پیشین طولانی ترین بوسه جهان را بشکنند. به این زن و شوهر تايلندي یک انگشتر با نگین الماس به ارزش ۱۰۱۶ یورو و یک جایزه نقدی ۲۰۳۲ یورویی داده شد. دارنده بيشترين انگشتان دست وپا : دختر بچه یک ساله میانماری لی یادی مین ( Lei Yadi Min ) با داشتن ۲۶ انگشت دست و پا رکورد دارنده بیشترین انگشتان دست و پا را شکست. وی در هر دست خود ۶ انگشت و در هر پاي خود ۷ انگشت دارد. وی هم اکنون با مادر و خواهرش در شهر اککلاپای جنوبی ( North Okkalapa Township ) در یانگون پایتخت ميانمار زندگی می کند.
بقيه در ادامه مطلب ... ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خوردست غم دل یا سم آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت روز میلاد همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت او کسی بود که از غرق شدن می ترسید عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد آدمی ساده که یک روز کبوتر شد و رفت
برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد شعر عاشقانه مگسي مگسي را کشتم برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد اثبات علمی رابطه علم و ثروت - از قديم گفته اند وقت طلاست، به عبارت ديگر؛ :معادله 1 زمان = پول - همين طور گفته اند توانا بود هرکه دانا بود، يعني؛ :معادله 2 توان = علم - مي دانيد که؛ معادله 3: زمان / کار=توان - با جاي گذاري معادله 1 و 2 در معادله سوم به اين معادله مي رسيم؛
پول / کار = علم
- که مي توانيم آن را به اين صورت بازنويسي کنيم؛
علم/ کار = پول
- بنابراين؛
Lim (پول) = ∞
0→ علم
يعني هرچه علم و سوادت کم تر باشد درآمدت بيشتر است، و اين هيچ ربطي به مقدار کار انجام شده ندارد !
برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد
برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد روزی روزگاری یک زن آمریکایی قصد میکنه یک سفر دو هفته ای به ایتالیا داشته باشه… برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد
مطالبی که می خونید مکالمات تلفنی واقعی ضبط شده در مراکز خدمات مشاوره مایکروسافت در انگلستانه
مرکز مشاوره : چه نوع کامپیوتری دارید؟ مشتری : سلام، من سلین هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم * مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟ *
مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟ *
مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم ، اما کامپیوتر هنوز میگه نمی تونه پیداش کنه...
* مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
*
مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
*
مرکز : و الآن F8 رو بزنین.مشتری : کار نمی کنه.مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟ مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی کنه.مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟ * مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟
یک مشتری نمی تونه به اینترنت وصل بشه...مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
*
*
مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میش * مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می تونم کمکتون کنم؟ * برچسب:, :: :: نويسنده : مهرداد
درباره وبلاگ تو وبلاگ حتما عضو بشين ... با عضويت در وبلاگ ميتونيد مطلب هم بزارين تو وبلاگ ... نظر هم كه يادتون نره ... ************************** هميشه آدم آرومي بودم و همين آرامش و سكوت رو دوست دارم... لحظه هایی هست که دلم واقعا تنگ میشه ... من اسم این لحظه هارو "همیشه" گذاشتم ... *************************** آخر قصه ی ما را همان اول لو دادند همان جایی که گفتند: یکی بود و یکی نبود . آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |